عشق اول
نگارش در تاريخ پنج شنبه 2 تير 1390برچسب:, توسط كسري و كيانا

بهش گفتم دوسش دارم بهش گفتم همیشه توی رویاهام باهام بوده!

 گفت منم برای خودم رویایی داشتم!

 حرفی نداشتم بزنم اخه دوسش داشتم اونو با رویاهاش راحت گذاشتم...

دیشب تا صبح بیدار بودم اخه دوسش داشتم فکر کردم یه نفر باید از عشق گذشتگی کنه به خاطرش از عشقش گذشتم.

 خدایا((...و تو خوب میدانی سخاوت مند تر از ان هستم که دلداده ام را باز ستانم ...و من میترسم از روزی که نیمه های شب صدای هق هق فرو خورد ه اش را از پشت پنجره ی اتاقم بشنوم...))

اخر بهش گفتم دوسش دارم...

اما سپردم دست خدا و رویاهاش ...و زیر لب اروم  برای خودم زمزمه کردم ...

 گر همسفر عشق شدی مرد سفر باش

                   هم منتظر حادثه و فکر خطر باش.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: